اصولا مقاطعه کاری در ایران٬ بخصوص مقاطعه های بزرگ و دولتی٬ توسط شرکتها و یا اشخاص وابسته بدولت و یا سپاه صورت می گیرد. آنها نیز بعد از تاراج مبالغ هنگفت دریافتی٬ پروژه را به اشخاص و یا شرکتهای دست دوم وابسته به خودشان واگذار می کنند. اينها نیز دور دوم بچاپ بچاپ مبالغ دریافتی را شروع و در آخر نمی توانند کار به اتمام رسانده و کار تعطیل می شود.آنان که در این بین گرسنه و بی خانمان رها میشوند کارگران و کارمندانی هستند که دراین کارگاهها بکار مشغولند. آنها باید حقوقشان عقب بیافتد و یا اخراج شوند. به امید اینکه دو باره کارفرمایان پول گزاف دیگری به بهانه تورم و افزایش قیمتها و بالا رفتن نیروی کار از دولت بگیرند و کار دوباره شروع شود.
و این ماجرا و دور تسلسل ادامه دارد و اصلا به روش کار تبديل شده است. اينها البته از افتخارات ايران ميگويند اما همان پول فروش نفت و گاز را ميخورند و همزمان "هموطن" کارگر را در بیکاری و گرسنگی نگه ميداندر. خودشان فربه تر میگردند و کارگران گرسنه تر.
کارفرمایان زالوصفت وابسته بدولت و اقمار آنها در سد چپرآباد از این دسته دوم اند. يعنى سپاه آن را از وزارت نیرو کنترات کرده و بیشتر قسمتها را به وابستگان خودش کنترات داده است. این چندمین بار است در عرض این چند سال که دارند مبالغ زیادی ببهانه افزایش تورم از دولت میگیرند و کارگاه را چندین ماه تعطیل میکنند و کارگران را اخراج و به امید راه افتادن دوباره نگاه میدارند. کارگران بدون حقوق و دستمزد باید گرسنگی را تحمل کنند تا دوباره بکارشان بگمارند. متاسفانه بيشتر کارگران اين پروژه را از روستاهاى اطراف سد می باشند که به حقوق خود و قوانين آشنائى ندارند. هرچند دولت دولت اين کارفرماها و سپاه است و قانون هم قانون آنها. اين کارگران گرسنه و بيحقوق بايد مثل گلادیاتور هاى قديم تنها کار کنند و براى زنده ماندن جان بکنند تا اربابان فربه شوند. اينها حتی فروپاشی خانواده را بايد تحمل کنند و به امید روزی بمانند تا دوباره اربابشان پول هنگفت بگیرد و آنها را بکار بگمارد!
در این مملکت که سرمايه مجبور است براى تهيه سود ديکتاتورى اعمال کند٬ و کارفرماها خود از آدمکشان دولتى اند٬ قربانيان توان بازگویی این ظلم را ندارند.